نفی اتحاد و حلول از دیدگاه فخر رازی، خواجه نصیر الدین طوسی و آیت الله جوادی آملی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

چکیده

 اتحاد و حلول، نوعی تبیین نادرست از نحوه ارتباط انسان با خداست که پیشینه آن به مباحث کلامی مسیحیت و برخی از صوفیه برمی­گردد. این مطلب به طور حتم باطل است و قرآن به طور صریح  بطلان آن را اعلام کرده است. متکلمین مسلمان نیز در کتب کلامی خود در ذیل صفات سلبیه، به این موضوع پرداخته و براهین مختلفی آورده­اند. اتحاد به معنای یکی شدن دو شیء است و متکلمین آن را در مورد خدا و مخلوق باطل می­دانند و کسی در این زمینه مناقشه­ای ندارد. متکلمین از قدیم در ابطال حلول، استدلال معروفی دارند که فخر رازی بر آن اشکال وارد کرده و نپذیرفته و به جای آن استدلال دیگری آورده است. در مقابل، خواجه نصیرالدین طوسی بر استدلال فخر رازی اشکال وارد کرده و خود استدلال دیگری می­آورد. در زمان معاصر و به برکت مکتب فلسفی ملاصدرا، مبناهای کلامی تا حدی متحول شده و استدلال­های کلامی، رنگی از فلسفه به خود گرفته­اند. آیه­الله جوادی آملی در این زمینه حلول را یک بار با استدلال صرف کلامی و بار دیگر با استدلال فلسفی- عرفانی نفی کرده است.

کلیدواژه‌ها