جاودانگی نفس از منظر برخی از فلاسفه

نویسندگان

1 دانش پژوه کارشناسی ارشد کلام اسلامی‌از پاکستان، مجتمع آموزش عالی بنت الهدی، جامعه المصطفی(ص)العالمیه، قم، ایران.

2 استاد همکار گروه علمی. تربیتی کلام و مذاهب اسلامی، مجتمع آموزش عالی بنت الهدی، جامعه المصطفی(ص)العالمیه، قم، ایران.

چکیده

پرسش از تجرد و خلود نفس انسانی و معنای زندگی از جمله دغدغه‌های اصلی است که از دیرباز ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. باور به حیات پس از مرگ، اصالت روح، تجرد و جاودانگی نفس انسانی در نوع تفسیر انسان از زندگی و در معناداری یا بی‌معنایی آن نقش مهم و اساسی دارد. در تحقیق حاضر نظرات برخی از فلاسفه همچون علامه طباطبایی، میرداماد و بزرگان هر سه مکتب فلسفه اسلامی‌را در رابطه با جاودانگی نفس مورد بررسی قرار گرفته است۔ در اندیشه علامه طباطبایی جاودانگی انسان امری مسلّم و طبیعی است۔ او انسان را موجودی فناناپزیر می‏داند که مرگ هرگز نقطه پایانش نخواهد بود. میرداماد در رابطه نفس با مرگ می‌گوید: «نفس با مرگ تکامل می­یابد، نه از بین می­رود و نه چیزی از کمالاتش کم می‏شـود هـمچون خورشیدی‌ که‌ می‏درخشد و آینه تـیره فـقط خـود را از انـعکاس نـور محروم می‏کـند و این مـمانعت چیزی از کمال خورشید نمی‏کاهد». در پایان با توجه به دیدگاه حکما این نتیجه به­دست آمد که فلاسفه با دلایل و براهین مختلف جاودانگی نفس را به اثبات رسانده و ثابت نموده‏اند که نفس انسان با مرگ جسمانی هرگز نمی‌میرد و بعد از جدا شدن از بدن به مراتب بالا رسیده و در نهایت به لقاء الله می‌رسد.